سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یا دانشمند باش یا دانشجو یا شنونده و یادوستدار و پنجمی مباش که هلاک می گردی . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
شنبه 88 آذر 14 , ساعت 7:44 صبح

جرج بوش دعوت میکنن قزوین وقتی مییاد مردم میریزن توی خیابان شعار میدن: خاکبرسر بچه گیات میومدی

 

بهآمریکاییهمی گن چه اهنگی دوست داری؟ می گه اون اهنگ معین که می گه. پشتت رو کردی بر من بگو مگو نداره

 

قزوینی زنگ میزنه مسابقه مهتاب میگه : اخه نامردا پشت عکسم نشون بدید بذارید ما هم ببریم.

 

آهنگ های مورد علاقه قزوینی هاو خواننده های محبوب آنها: ?)فرشید امین به خاطر شعر عزیزم بگو بر می گردی. ?)هایده به خاطر شعر کبوتر بچه کرده کاش بودی و می دیدی.

 

محبوبیات قزوین: 1)محبوبترین خواننده: حامدحاکان 2)محبوبترین مکان:دُکان 3)محبوبترین ماشین: پیکان 4)محبوبترین فوتبالست: اّلیور کان 5)محبوبترین سازمان: حمایت از کودکان 6)محبوبترین شهر: اردکان 7)محبوبترین حیوان: پلیکان

 

قزوینییه با شوق و ذوق می ره یه چایی تبرک میخره تا درش باز می کنه می گه پس حمیدش کو.!؟...............

 

یک روز یک نفرمیره کنارزندان میبینه که دوسربازخم شده اند ازشون می پرسه برای چه خم شده اید می گویند یک زندانی قزوینی اززندان فرارکرده برایش تله گذاشته ایم.

 

قزوینی با پسرش تو قبرستون میرفتن یه چیزیو می بینه ماچ می کنه میذاره کنار! پسره میگه بابا نون بود؟ میگه نه استخون کون بود!!!

 

قزوینه به زنش میگه بیا حرفای عاشقونه بزنیم . خانومش میگه اوکی اول تو شروع کن.......قزوینیه: داداشت خوبه عزیزم؟

 

جک های توپ

جشنواره فیلم آلمان:1_یک تکه نان برای ده نفر 2_تا حالا موز خوردی؟3_ده نفر زیر یک چتر4_من اصغر 10 تومان دارم5_دیشب پیتزا خوردم

 

یه امریکاییه میمیره. شب اول قبر ?? تا ففرانسویه میان سراغش. ?تاشون سوال می کردن... ?? تاشون حالیش می کردن!!!

 

یه روز یه امریکاییه که فلج بوده میره مرقد امام رضا و داشته گریه) میکرده و از امام شفاعت میخواسته که یه خانم هم میاد و کنارش دعا میکنه که ای امام معصوم من بچه دار نمیشم کمکم کن تا بچه دار شم , امریکاییه عصبانی میشه و میگه خانوم اینجا بخش اورتوپدیه , زنان زایمان اونطرفه .

 

یه روز از یه امریکاییه میپرست تا حالا قارچ خوردی؟ میگه نه ولی یه بار جر خوردم.

 

یک بار از یک ترکه میپرسن به کی رای میدی میگه به آمپول زن سر کوچه میگن چرا میگه چون خیلی کان دیده0!

 

ترکه زنگ میزنه خونه دوست دخترش،‌ بابای طرف گوشی رو برمیداره، هول میشه میگه: ‌ساعت شانزده و پنجاه و چهار دقیقه0!

 

یه آدمخواره میره اردبیل.... از گشنگی میمیره!

 

یه آدمخوار امریکاییه رو دنبال میکنه، امریکاییه میره بالای درخت. آدمخواره میگه: بیا پایین! امریکاییه میپرسه: واسه چی بیام؟ آدمخواره جواب میده: آخه من آدمخورم. امریکاییهمیگه: اِ....حالا که موقع خوردن رسید ما آدم شدیم!!!؟

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ